
اهمیت استفاده از بازاریابی شخصی شده
بازایابی شخصی شده چگونه CX عالی ارائه می دهد و منجر به روابط قوی تر با مشتری می شود.
برای قرنها، هنر فروش به معنای متناسب کردن محل فروش شما با مشتریهای اختصاصی بود. فروشندگان دانشنامهها، (آنها را بخاطر بسپارید!) همراه با چمدانهای پر از کتاب، درهای خانهها را زدند و محل فروش خود را متناسب با نیاز مشتری ساختند. موفقیت یا شکست احتمالی فروش متکی به افزودن این احساس(ارتباط احساسی) شخصی بود. معرفی وب، درعصر تجارت الکترونیکی آغاز شد. اما نامهای تجاری یا برندها دردرجه اول تفکر "همه مشتریان یکسان هستند" را اتخاذ و همزمان ارسال نامههای پستی عمومی به هزاران نفر آغاز کردند. انتظارات ازارتباطات تجاری از آن زمان تغییر کرده است. دیجیتالِ مادرزاد(کودکانی که با تکنولوژیهایی همچون اینترنت، کامپیوترها و ... رشد مییابند)، نسلهای قدیمی را بیرون راندند تا به بزرگترین پایگاه مشتری تبدیل شوند.
تجارب برتر گزینهها و انتخابهای خرید را هدایت میکنند. خوشبختانه، پیشرفت کلان دادهها( Big Data) این امکان را به نامهای تجاری و برندها دادهاست که اطلاعات متنی متنوعی را تهیه کنند که تصویری کامل از سفر شخصی مشتری(فرآیند خرید مشتری) را ایجاد میکند و به آنها امکان می دهد تجربه مناسب و متناسب را بسازند.
- 83٪ از بازاریابان گفتند که شخصیسازی بزرگترین چالش آنها باقیمانده در حالیکه از هر 10 مشتری هشت نفرمی خواستند برندهای آنها را بشناسند و بفهمند چه موقع به آنها نزدیک شوند.
با این حساب، بیایید وارد کارشویم و بدانیم که شخصیسازی بازارچیست، چگونه میتواند به سود برند و نام تجاری شما باشد و چه کاری میتوانید برای شروع ادغام آن دراستراتژی بازاریابی خود انجام دهید؟
شخصیسازی بازاریابی
شخصی سازی، فرآیندِ هدف قراردادن محتوا به افراد براساس یک یا چند مورد زیراست: آن ها کجا هستند؛ چه وقت، چرا و چگونه به محتوا دسترسی پیدا می کنند.
اسکات پی. آبل ( Scott P. Abel )، مخاصم محتوا
ارتباط شما با مشتری وقتی مرتبط و وابسته است که آنها متن پیام شما را درک کنند: بدون آن، معنی از دست میرود. شما باید اطمینان حاصل کنید که محتوای ارائه شده شما متناسب با قبل و بعد از سفر(فرآیند خرید مشتری) کاربر باشد. مشتریان باید بفهمند که چرا چنین مکاتبههایی را دریافت میکنند، خواه این محتوا، خدمات یا محصولات باشد.
بگذارید بگوییم مشتری برای دریافت برگه خرید(گزارش رسمی) شما ثبت نام میکند. مرحله بعدی استراتژی شما چیست؟ آیا بلافاصله بعد از یک هفته ایمیل پیگیری خودکار ارسال می کنید؟ آیا شما ترتیب یک تماس تلفنی را میدهید؟
آنها درواقع، گامهایی منطقی برای استراتژی بازاریابی هستند، اما تعاملات و ارتباطات مازاد خریداربا برند شما را درنظرنمیگیرند. تولید هوش مفهومی ومتنی به شما درک عمیقتری ازعملکردهای مشتریان قبل و بعد ازبرقراری ارتباط میدهد. شاید آنها بعداً درمورد گزارش رسمی و برگه خرید شما توئیت کردند، پستی را درلینکیدین به اشتراک گذاشتند یا درباره محتوای شما در شبکه اجتماعی دیگری بحث کردند.
هدف بازاریابی مفهومی این است که دادهها و تجزیه و تحلیلها را به بینشی تبدیل کند که اطلاعات کاملی درمورد عملکرد کاربر به شما ارائه دهد. سپس میتوانید اقدام مناسب را برای به حداکثر رساندن تجربه مشتری و استخراج هرچه بیشترارزش از تعاملات، رقم بزنید.
بازاریابان باید نیازهای مشتری را درک کنند."هیج کسی نمی خواهد "فروش اجباری را بپذیرد."
دستیابی به موفقیت بدون سر و صدا
به کارگیری بازاریابی شخصی به برندها مزایای چشمگیری می بخشد. محتوای متناسب با بازاریابی شخصی، این امکان را برای شما فراهم میکند تا در حین جلب اعتماد مشتری، به موفقیت بدون سر و صدا و تمایز در میان رقبا دست یابید. چند مزیت در اینجا وجود دارد:
درک عمیقتر و روابط طولانی مدت
شخصی سازی بازاریابی ازطریق کانال هایی که قبلاً هرگز وجود نداشته اند ، نقشی حیاتی در توسعه ارتباط با مشتری دارد. نامهای تجاری، باید فراترازجنبههای صرفا اقتصادی باشند و درک عمیقتری از مشتریان خود برای ارائه مزایای گستردهترایجاد کنند. بازاریابی مفهومی، با ارائه محتوای داده محور که با توجه به شرایط و نیازهای فرد شخصیسازی می شود، تجربه کلی مشتری را افزایش میدهد. درگیر کردن محتوایی که از طریق پلتفرمی ارائه میشود که به مخاطبان شما در ایجاد روابط معنادارتر کمک میکنند.
راهحلهای فروش
هیچکس نمیخواهد "فروشندگی با چرب زبانی" را بشنود و قبول کند. بازاریابان باید بدانند که نیاز مشتریان و نقاط ضعفشان چیست و از این دادهها برای تنظیم استراتژی خود و ارائه راهحل مناسب استفاده میکنند.
تقریباً سه چهارم بازاریابان B2B در اولین دفعه تماس خود نتوانستهاند درخواستهای خود را با نیازهای مشتری تطابق دهند.
با ارائه راه حل مناسب درزمان مناسب و زمانی که بیشترین نیاز به آن است، با بهترین سطح خدمات ممکن، تجربه مشتری را به حداکثر برسانید.
تعامل را افزایش دهید و تبادل را تقویت کنید.
با قرار دادن راه حل خود درمقابل خریداردرپاسخ به نیاز او، شما به طورفعال مشارکت را تشویق میکنید و فرصت تقویت تبادل را افزایش میدهید.
بیشتر از206 متخصص بازاریابی از توانایی شخصیسازی برای تحقق ارتباطات مستقیم با مشتری استقبال کردند.
دو سوم گفتند که نرخ مکالمه را افزایش میدهند.
بیش از نیمی از آنها، 10% افزایش در نتایج کسب و کار را مشاهده کردند.
از هر 10 نفر یك نفر گفتهاند كه این راهحل 30% از نتایج کسب و کار را تقویت و افزایش دادهاست.
کار را آغاز کنید (فعالیت را راه بیاندازید).
دراینجا چند مرحله وجود دارد که میتوانید برای ادغام شخصیسازی بازار در استراتژی بازاریابی خود وافزایش نرخ تبادل خود انجام دهید. ابزارهای شخصیسازی را در استراتژی بازاریابی خود ادغام کنید: ابزارهای شخصیسازی برای انتخاب و ارسال پیام از جمله محتوا، پیشنهادات و سایر تعاملات از طریق کانالهای دیجیتال در پشتیبانی از سه مورد کاربردیِ - بازاریابی، تجارت دیجیتال و تجربه مشتری، زمینه شخصی کاربران و شرایط آنها را اعمال میکنند. بینش کاربر را از داده ها جمع آوری کرده و از آنها برای اعمال استراتژی خود استفاده کنید. اطمینان حاصل کنید که بین شما و مشتری ارزش مبادلهای مشخصی وجود دارد.
انواع شخصیتهای مشتری را ایجاد کنید و محتوای مبتنی بر شخصیت آنها را به وجود آورید: براساس صنعت، اندازه شرکت، نوع کسب و کار، مکان و غیره.
سفر یا مسیری(مسیر خرید) متناسب و در خورد با مشتری را ایجاد کنید. شخصی را انتخاب کنید که مشتاق ایجاد رابطه تجاری با آن هستید. نقاط ضعف، نیازها و موقعیتهای احتمالی را که میتوانید هنگام ایجاد سفر و مسیری شخصیتر، برطرف کنید، شرح دهید. روش و رویکرد خود را تغییر دهید تا خارج از تعاملات تک کانال گسترش یابد. چگونه میتوان وب سایت، محتوا و استراتژی تبلیغات را با هم ترکیب کرد تا تجربه مشتری بهبود پیداکند؟
در شبکههای اجتماعی به مشتریان شخصا پاسخ دهید.
با برندهای شخصیسازی شده در ارتباط باشید.
مارکها و برندهایی که از دادههای مشتری خود استفاده میکنند تا تجربیات شخصی آنها را که ازطریق چندین کانال قابل دسترسی است، به کار بگیرند و فرصتهای مشخصی را برای پیشرفت در سفر مشتری ارائه میدهند، بازده مطلوبی را نیز بدست میآورند.
با بازاریابی شخصی، هر پیام مرتبط است، هدر رفت وجود ندارد و شما آماری برای تعیین کمیت اثربخشی و میزان تاثیرگذاری دارید. شما میتوانید حداکثر ارزش را کسب کنید و تجربه بسیار خوبی را که مشتریها میخواهند به آنها ارائه دهید. این یک استراتژی برد-برد است.
0 دیدگاه